English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (3628 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
There is no hot water U آب گرم نیست.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
field U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fielded U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
hard U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
harder U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hardest U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
word U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
worded U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
logical U واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
notation U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation U و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations U و دیگر نیاز به کروشه نیست
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
random U قابل پیش بینی نیست
randomly U قابل پیش بینی نیست
adjacent U دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
alien U دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
aliens U دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
wire U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wires U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
privacy U قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
unjustified U نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
competition U رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
competitions U رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
poaching U دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
isn't U نیست
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
used U آنچه جدید نیست
outsider U موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
outsiders U موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
except U مکان دهی و ادغام شامل نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
needn't U لازم نیست
Hobson's choice U پیشنهادی که چارهای جز قبول ان نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
howler U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
unprotected U که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
static U که پویا نیست
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
permanent U خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
internal U زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
read U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
reads U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
sector U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
forbid U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
morgue U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
faulty U شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
punctuation mark U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation marks U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
oughtn't U نبایستی شایسته نیست
garbage U داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
external U وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
externals U وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
auxiliaries U نیست
auxiliary U نیست
emptied U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
Other Matches
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
temporary storage U می نیست
secondary U نیست
aint U نیست
It's not new. نو نیست.
he takes no notice of it U نیست
it is well enough U بد نیست
storage U می نیست
Plug and Play U یچ نیست
he is not of our number U از ما نیست
you are written U حق با شما نیست
to make no mention of U ذکری از ان نیست
It cant be helped. U چاره ای نیست
It is not advisable . It is inexpedient. U صلاح نیست
no hurry U عجلهای نیست
niet le fait U کار او نیست
thereis no end to it U انراپایانی نیست
It is all right . It is o. k. U طوری نیست
my health is tolerable U حالم بد نیست
it has escaped my remembrance U یاد نیست
it's only me U کسی نیست
it is nothing out of the way U غریب نیست
It's not new. جدید نیست.
sacred cow <idiom> U چارهای نیست
nihilism U نیست انگاری
it is not in good workingorder U دایر نیست
it is not half bad U هیچ بد نیست
no sweat <idiom> U مشکلی نیست
he is out of huomor U سر دماغ نیست
He goes on and on . He is most persistent . U ول کن معامله نیست
it needs not U لازم نیست
it lies beyond his competence U در صلاحیت او نیست
it is unsuitable U مناسب نیست
There is nothing wrong with you . You are all right . U هیچیت نیست
it is unnecessary U لازم نیست
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it . U مردش نیست
it is immaterial U چیزی نیست
no wonder <idiom> U تعجبی نیست
close the door please U اگرزحمت نیست
he is a bad husband U صرفه جو نیست
there is no hurry U شتابی نیست
Such is not the case . That is not so. U اینطور نیست
he is out of his senses U بهوش نیست
there is no hurry U عجلهای نیست
the ice is treach erous U یخ محکم نیست
no trouble U زحمتی نیست
that depends U معلوم نیست
he is not willing to go U نیست برود
i do not have it in me U از من ساخته نیست
that is wrong U درست نیست
he is none of my friends U او از دوستان من نیست
that is not it U این نیست
he has nothing in him U کسی نیست
he is not in it U داخل نیست
no object U چیزی نیست
ought not U شایسته نیست
if you please U اگرزحمت نیست
he knows a thing or two U بی تجربه نیست
no matter U چیزی نیست
cold is merely privative U گرما نیست
dont mention it U چیزی نیست
he is out of huomor U سر خلق نیست
inextinct U نیست نشده
Nevermind! U مهم نیست !
he is rather i. than sick U ناخوش نیست
he is unable to speak U قادربسخن گفتن نیست
he is unequal to the task U مرد اینکار نیست
he is nod U اهل انظباط نیست
he is indisposed to go U اماده رفتن نیست
It is not known yet . It is not settled yet . U هنوز معلوم نیست
There is no room for doubt. U جای تردید نیست
The subject under discrssion . U موضوعی که مطرح نیست
he is not of that stamp U ازان جنس نیست
clara U هدف موجود نیست
you're telling me <idiom> U احتیاج نیست به من بگی
His honest is beyond question. U دردرستی اوحرفی نیست
i am out of sorts U حالم خوب نیست
He is a quitter . U مرد میدان نیست
The scales are not even . U ترازو میزان نیست
i am out of sorts U خلقم بجا نیست
it is inadvisable to say that U گفتن ان مقتضی نیست
he is not willing to go U مایل برفتن نیست
it is beyond retrieve U جبران پذیر نیست
he is indisposed to go U مایل نیست برود
it does not befit me to U شایسته من نیست که مرانشاید که
an illegible writing U خطی که خوانا نیست
it does not befit his state U در خور شان او نیست
She couldnt care less . she is totally unconcerned . U عین خیالش نیست
She takes no thought for tomorrow . U بفکر فردایش نیست
It is not possible ( feasible , practicable) . U اینکار عملی نیست
There is no reason (cause) for worry (concern) U جای نگرانی نیست
He does not belong here. U جای ؟ واینجا نیست
isn't he there U ایا او اینجا نیست
if you dont object U اگر مانعی نیست
is it not U ایا چنین نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
He is nobody. He is a nonentity. U داخل آدم نیست
it does not s. the condition U واجدان شرایط نیست
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . U قابل نوشیدن نیست
i dont care a pin U مرا پروایی نیست
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn. U عین خیالش نیست
It is beyond repair. It cannot be put right. U درست شدنی نیست
wronging U پیام صحیح نیست
I cant help it. It is beyond my control. U دست خودم نیست
iam pretty well U نسبه حالم بد نیست
it goes without saying U محتاج بذکر نیست
I dont have the slightest(faintest)idea. U روحم خبردار نیست
it goes without saying U نیازمند بگفتن نیست
It is nothing to speak of . U چیز قابلی نیست
wrong U پیام صحیح نیست
wrongs U پیام صحیح نیست
She is romantically inclined. She i8s game. U از دو حال خارج نیست
It is not to your advantage. U مقرون بصرفه نیست
it is never the worse U هیچ بدتر نیست
that is not the case U مطلب چنین نیست
that is not the question U موضوع این نیست
that is not the word for it U لغتش این نیست
that is taken for granted U محتاج بدلیل نیست
the house is occupied U خانه خالی نیست
there is no mistaking U جای اشتباه نیست
no one is here U هیچکس اینجا نیست
there is no question but that. U شکی نیست که) .00000
thereis no end to it U انتهای برای ان نیست
needle point to say U لازم نیست بشمابگویم که
He is not to blame for this. U تقصیر او [مرد ] نیست.
There's more to come. <idiom> U این همش نیست.
that is not my a U این کارمن نیست
There are plenty of other fish in the sea. <idiom> <proverb> U آدم قحطی نیست.
It is not economical. U مقرون به صرفه نیست.
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
that in nothing to me U پیش من چیزی نیست
that is no bed of roses U اش دهن سوزی نیست
rast U هیج همچوچیزی نیست
that is no great work U کار بزرگی نیست
that is not fair U این انصاف نیست
this is not fair U این انصاف نیست
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
it tells its own tale U نیازمند به توضیح نیست
This isn't mine. این مال من نیست.
it is unsatisfactory U رضایت بخش نیست
It cant be all that bad. U نه بابا اینقدر هم بد نیست
It might be a good idea for you to come . U بد نیست شما هم بیایید
This isn't clean. این تمیز نیست.
This isn't fresh. این تازه نیست.
it is not very hard U چندان سخت نیست
it is not subject to review U دران روا نیست
it is not a to go tncre U رفتن انجامصلحت نیست
it is not a picnic U کار اسانی نیست
it is never the worse U دیگر بدتر که نیست
you need not fear U لازم نیست بترسید
needle point to say U احتیاج بگفتن نیست
means are not a U وسایل فراهم نیست
It is not fair that . . . U آخر انصاف نیست که …
to put out of the way U سربه نیست کردن
it is inadvisable to say that U گفتن ان مصلحت نیست
It doesnt meet the present day requirments(needs). U جوابگوی احتیاجات امروزی نیست
that is no bed of roses U شیره گلو سوزی نیست
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
nothing of that sort U هیچ همچو چیزی نیست
Anyway it is none of his business. U تازه اصلابه او مربوط نیست
It takes a bit of doing. U همچین کارزیاد آسانی هم نیست
it does not matter U عیب ندارد چیزی نیست
thereis not a p of truth init U ذرهای راستی دران نیست
The badness of the climate is immaterial. U بدی آب وهوا مطرح نیست
i dont care a pin U هیچ بمن مربوط نیست
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
Money doesnt grow on trees. U پول که علف خرس نیست
it does not befit his state U لایق مقام یا وضع او نیست
ne'er do well U ادمی که امیدبهبودی برایش نیست
i dont care a d. U مرا هیچ پروایی نیست
nothing of the sort U هیچ همچو چیزی نیست
not at all U هیچ همچو چیزی نیست
not a patch on U به هیچ طرف مقایسه نیست با
He is incorrigible. U آدم اصلاح پذیری نیست
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
there is no limit to it U حدی بران متصور نیست
no such thing U هیچ همچو چیزی نیست
there is no occasion for fear U جای هیچ ترس نیست
It is pretty(fairly)second rate. U همچنین چیز مهمی نیست
The shirt doesnt fit me. U این پیراهن اندازه ام نیست
there is no place for doubt U جای هیچگونه تردید نیست
it is toolate.to go U دیگر موقع رفتن نیست
i dont care a rush U مرا هیچ پروایی نیست
no two leaves are identical U هیچ دوبرگی یکجور نیست
It doesnt matter. it is nothing. U چیزی نیست ( عیب ندارد )
i dont care a snap U مرا هیچ پروایی نیست
it is a soft snap U چیزی نیست کاراسانی است
nojoy U موفقیتی نیست موفق نشدم
The mountain peak is not in sight. U قله کوه پیدا نیست
indeterminate system U آن قابل پیش بینی نیست
There is no room to throw a needle . <proverb> U جاى سوزن انداختن نیست .
None of your business. U [این] به شما مربوط نیست.
I don't [ couldn't ] give a damn about it. <idiom> U برایم اصلا مهم نیست.
Recent search history Forum search
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1I am good with figures,how about you?
1Any man who does not respect a woman is probably homosexual.
1It's not business to you
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
1nonconversation
2single gas
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com